بمناسبت زادروز شاملو شاعر آزادی   2009-12-12 13:23:30

آن جا که عشق

غزل نیست

که حماسه یی ست ،

هر چیز را

صورت ِ حال

باژگونه خواهد بود :

زندان

باغ ِ آزاده مردم است

و شکنجه و تازیانه و زنجیر

نه وهنی به ساحت ِ آدمی

که معیار ِ ارزش های اوست .

کشتار

تقدس و زهد است و

مرگ

زنده گی ست .

و آن که چوبه ی دار را بیالاید

با مرگی شایسته ی پاکان

به جاودانگان

پیوسته است .



آن جا که عشق

غزل نه

حماسه است

هر چیز را

صورت ِ حال

باژگونه خواهد بود :

رسوایی

شهامت است و

سکوت و تحمل

ناتوانی .



از شهری سخن می گویم که در آن ، شهرخدایید !



دیری با من سخن به درشتی گفتید ،

خود آیا به دو حرف تاب ِ تان هست ؟

تاب ِ تان هست ؟





از : احمد شاملو


نام
پیام
Write all letters which are not black!
حروفی که سیاه نوشته نشده در پنجره وارد کنید.

روز نوشتها

یادها

شعرها

از دیگران

من و جنهایم

داستانها

انتخابات